دخترم!دل به زر وزیور مبند،وبدان،بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد...انسان باش،پاکدل ویکدل باش،زیرا که گرسنه بودن ،صدقه گرفتن ودر فقر مردن هزار بارقابل تحمل تر از پست وبی عاطفه بودن است
قسمتی از نامه چارلی چاپلین به دخترش جرالدین
حدیثی از مولا علی علیه السلام در مورد صفات مومنان توجهم را جلب کرد، حضرت فرموده اند
:مومن زیرک وهوشیار وبا درک وفهمیده است،شادیش در چهره واندوهش در دل،سینه اش از هر چیز فراخ تر ونفسش از هر چیز پست تر ،.حلمش و بردباریش بسیار است بسیار مهربان است..هرگز بخل وشتاب ودلتنگی نکند..هیچگاه در حکمتش بی انصافی ودر عملش ستم نمی کند نه طماع است و نه حریص نه ادعا های بیجا کند ونه بی رحم است.......به راستی تا وقتی این همه نشا نه های متقن برای شناخت مومنان وجود دارد آیا فقط توجه به ظواهر برای شناخت شایستگان بیراهه و بدعت نیست؟؟!!!یکی از افتخاراتی که همیشه به آن می بالم،شاگردی استادانی است که همیشه برایم
اسطوره های معلمی بوده اند:زنده یاد دکتر سید حسن حسینی،استاد قیصر امین پور و..........ای کاش،ای کاش زمان برمی گشت ومن دوباره در کلاسشان مشق صلابت ومحبت وانسان دوستی می گرفتم....اما افسوس وصد افسوس که استاد عاشق و بی پروای ما که هرگز حقیقت را قربانی مصلحت ننمود و همواره با سکوتش نیز فریاد می زد در میان ما نیست.........یادش به خیراستاد حسینی می گفت: بدترین حالت آن است که حرف با عمل هماهنگ نباشدو.......کسی شاخه گلی چید ودر گلدان گذاشت...بعد روی کاغذ رنگی نوشت:ما برای وصل کردن آمدیم!!! راستی در جامعه امروز ما این گونه نیست؟؟؟!!!
تکبر وتفاخر نوعی بیماری شخصیتی خطر ناک است که بهداشت روانی شخص وجامعه را به خطر می اندازد.....همچنین جالب است بدانیم،این پدیده مذموم چونان مغناطیسی امواج منفی موجود در فضا را جذب کرده وشخص متکبر را دچار بیماری های روحی ،روانی و حتی جسمی می نماید پس:
هرگز مباد بر بالش غرور تکیه زنیم که متکایی سخت سست است.......در یک سازمان کدام مدیر توفیق بیشتری دارد؟............برخی اعتقاد دارند:بهترین شیوه مدیریت شیوه کار مداراست،بعضی دیگر:بهترین شیوه را توجه به ارتباطات انسانی در سازمان می دانند،برخی:به تلفیق دوروش فوق اعتقاد دارند............من بهترین شیوه را:مدیریت بر دلها همراه با
باورقلبی مطلق می دانم.یعنی به آنچه میگویی اعتقاد کامل داشته باشی وخودت به آنچه که از دیگران انتظار داری عمل کنی و این است معنای واژه اخلاص ...................خدایا نفسم را غربال کن..بدیهایش را بگیر ،خوبیهایش را بگذار .که نفس در معرض هلاکت است مگر آنکه تو یاریش کنی.....قسمتی از دعای مکارم الاخلاق
درسی پس از سی سال معلمی
..........دوستی نقل می کرد:30سال در پایه اول ابتدایی تدریس می کردم وبه نظر خودم تجربه های بی شماری در این سالها داشتم ودرآستانه باز نشستگی بودم،در واپسین روزهای سی امین سال خدمتم بعد از پایان کار کلاس متوجه یکی از دانش آموزانم شدم که مقنعه اش کج شده وموهایش به شکل نامرتبی از مقنعه بیرون آمده بود! نا خوداگاه به سمتش رفتم با مهربانی صورت معصومش را بوسیدم ،وگفتم :حالا شدی دختر مرتب...زنگ خورد ومن همراه دانش آموزانم از کلاس بیرون رفتم ..بعداز زنگ تفریح که به کلاس آمدم با حیرت مشاهده کردم که همه 32نفر دانش آموز کلاسم مقنعه هایشان را کج کرده ، موهایشان را نامرتب نموده و... با ورو د من به کلاس برخاستند.......ابتدا با حیرت نگاهشان کردم و از آنها خواستم بنشینند،سپس تک تک شان را بوسیدم مقنعه هایشان را مرتب کردم ومصمم تر از همیشه شروع........درگذر از جاده زندگی آموختم که می توان به رفتن ادامه داد.........خیلی بعد از آن که تصور می کنی دیگر نمی توانی
.باید برخیزی و دوباره شروع کنی که: بهتر زیستن به تجربه های تو مربوط است و به درس هایی که از مردم گرفتی نه به سالهای عمرت که بی هدف گذراندی.....امروز ....آری امروز روز دیگری است که باید با تمام توان برخیزی و برگی از خاطرات عمرت را رقم بزنی برگ خاطره